مجموعه اشعار زینب لیموچی

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

معادله

شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۲ ب.ظ

به جرم گرفتن دست هایت،

محکوم به بی خوابی شده ام!

محکوم به بی سرانجامی...

محکوم به بی حیایی...

بر سر دوراهی ماندن و رفتن،

دل به دریا میزنم

اما...

دریا طوفانی شده است...

میان هیاهوی بی قانونی!!

خنده را بر لب هایم دوخته ام.

اما در درونم،

نبرد عقل و احساس بیداد می کند!

دل کندن از تو

سخت ترین معادله قلبم شده است!!

که معلوم و مجهولش را گم کرده ام...

فردای من...

میان گرمیِ دستانت جا مانده است!

بعد از تو...

گرمیِ هیچ دستی،

دلم را نخواهد لرزاند.

در دنیای عروسک هایم خواهم ماند

بزرگ شدنم را تنها "تو" با آمدنت خواهی دید...

حال و هوایم از دلنوشته هایم گذشته است

این روزها...

با هر خنده اجباری،

بارها سجده می کنم

تا غرور خورد شده ام را سر و سامان دهم...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۳
زینب لیموچی

نظرات  (۲)

زیبا بود زینب جان.متن پر مغزی نوشتی...
عالیییییییییییی بود بهت افتخار میکنم دوست عزیزم واقعا پر محتووووا بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی