"یـــعــقـــوب"...
پیـــــراهن جـا مـانـده از یـوســـــف را بـو مـی کـشد،
تـا آرام شـود...
مــــن چـه بـگویـم!
در شـــهری نــــفـس مـی کـشـم،
که نفــــــس های تـورا گـم کـرده اسـت...
مثل همیشه بسیار عااااااالی. حس حضور یار ارومم میکنه...